تعداد صفحات: 31 کد محصول :5867 حجم فایل:53,22 KB نوع فایل :rar
فایل ورد قابل ویرایش
توضیحی مختصر از متن فایل :
اقدام پژوهی چگونه توانستم به کمک تکنیکهای خلاقیت, وضعیت درس ادبیات دانش آموزان سال سوم راهنمایی را بهبود بخشم؟
چکیده:
هدف این پژوهش بهبود وضعیت یادگیری درس ادبیات دانش آموزان سوم راهنمایی به روش تلفیق تکنیکهای خلاقیت با روشهای تدریس است. روش تحقیق از نوع اقدام پژوهی بوده و گروه نمونه شامل ۲۱ دانش آموز سال سوم راهنمایی است.
. در این اقدام پژوهی تکنیکهای خلاقیت (از جمله یورش فکری, تکنیک دلفی, تکنیک خلاقیت طرح شبکه ای مغز و تکنیک شوخی), را با روشهای تدریس (از جمله روش تدریس مباحثه و مناظره, روش تدریس فراگیری مشترک, روش تدریس تشکیل تیمهای کلاسی و تدریس از طریق پرسش مؤثر), تلفیق کرده و نهایتاً منجر به یادگیری اثر بخش درس ادبیات دانش آموزان سال سوم راهنمایی شد. بدین ترتیب با درک کامل مطلب و دریافت نمرههای بالا, توسط دانش آموزا ن علاقه آنها به یادگیری و فعال بودن در کلاس افزایش یافته و منجر به افزایش اعتماد به نفس و انگیزه یادگیری آنها شد. همچنین مشارکت در فعالیتهای گروهی و تعامل با گروه نیز در آنها تقویت یافت.
مقدمه
درس ادبیات فارسی یکی از مهمترین دروس دانش آموزان در طی دوران تدریس آنها میباشد. این درس برای بعضی از دانش آموزان به دلیل داشتن لغاتی فراتر از دانش آنها و معانی پیچیده و اشعاری که درک آنها در بعضی موارد سخت و دست نیافتنی برای آنهاست، از محبوبیت کمی برخوردار است.
تدریس واقعی, آموزش نحوه یادگیری است تا دانش آموزان مطالب درس را بهتر جذب, ضبط, هضم و پالایش دهند. اگر معلم چیزی را تدریس کند و تغییری رخ ندهد, یادگیری اتفاق نیفتاده است. تعلیم دادن نه تنها یک شایستگی است بلکه یک مهارت است. از این رو تعلیم دهنده باید در کار خود مجرب و متخصص باشد. معلمی هنرمند است که این شایستگی و مهرت را به نمایش میگذارد. (دوج, ۱۳۸۵)
بررسی وضع موجود:
در سومین روز از آغاز سال تحصیلی با شوق و علاقه خاصی که به یاددهی – یادگیری داشتم وارد کلاس شدم. بعد ازمعرفی خود و آشنایی دانش آموزان, توضیحاتی در خصوص درس ادبیات و روش کار کلاس ارائه دادم. سپس شروع به تدریس کردم. انتظار داشتم دانش آموزان نیز به امر یاددهی- یادگیری علاقه ای نشان دهند اما اینگونه نبود. سعی کردم با ارائه پرسشهایی در حین تدریس, دانش آموزان را به مبحث درسی نزدیک تر کنم. اما کسی مشارکت فعالی در کلاس نداشت. اکثر دانش آموزان علاقه و انگیزه ای به درس نشان نمیدادند. علت را از آنها جویا شدم اما جواب قانع کننده ای هم نداد. با برقراری ارتباط بیشتر, شروع به پاسخ گویی کردند و گفتند که” ما علاقه ای به این درس نداریم. هر جمله کتاب, چندین سؤال دارد. مباحث آن حفظ کردنی است و ما قادر به حفظ آنها نیستیم, مطالب آن سنگین است, حوصله خواندن آنرا نداریم و… ”. به هر نحوی که بود کلاس را جمع و جور کرده و چند صفحه ای درس دادم و در نهایت فرصتی برای مرور مباحث تدریس شده داده و از تعدادی هم پرسش کلاسی کردم اما وضعیت رضایت بخشی نداشتند. در جلسه بعدی نیز دانش آموزان علاقه ای به درس نشان ندادند. دانش آموزان این کلاس از نظر اخلاقی و انضباطی نیز بسیار مشکل دار بودند به نحوی که نه تنها تحمل کلاس برای تمامی معلمان مشکل بود, حتی کنترل آنها برای معاونین مدرسه نیز سخت بود. آنها در کلاس درس نیز, رفتارهای متفاوتی داشتند عده ای از آنها در کلاس مشارکت نداشتند, عده ای با هم صحبت میکردند و مزاحم دیگران میشدند, عده ای هم در کلاس حضور ذهن نداشتند و برخی هم در کلاس, به درس گوش نمیدادند.
نظرات شما عزیزان: