فایل ورد قابل ویرایش
توضیحی مختصر از مقاله :
انسان مهمترین سرمایه سازمان است . چنانچه عامل انسانی را از سازمان حذف کنند آنچه باقی می ماند: یعنی عوامل و امکاناتی چون ساختمانها ، ماشین آلات ، تجهیزات ، ابزار و ادوات ، مواد و ........ ، به خودی خود قابل استفاده نبوده ، ارزشی نخواهند داشت . انسان بزرگترین و با ارزشترین دارایی سازمان است که هرگز در ترازنامه ها و صورتهای سود و زیان شرکتها منعکس نمی شود ، در حالیکه سود آوری سازمان با انسان است و انسانها پشتوانه مطمئن و مستحکم برای کسب موفقیت یک سازمان هستند .
تحقق اهداف هر نظامی در گرو راهبری شایسته ، مدیران کاردان ، صالح ، توانمند و متعهدی است که سکان دار سازمانهای مختلف موجود ، به ویژه وزارتخانه ها و موسسات دولتی ، هستند . تشخیص و شناخت صحیح مسائل و محدودیتهای سازمانها ، تجزیه و تحلیل ، چاره اندیشی و ارایه راه حلهای مناسب در زمینه های تخصصی مدیریت ، مسلزم تجهیز مدیران این سازمانها به دانش ، مهارت و بینش لازم در برخورد بامشکلات پیرامونشان می باشد .
بدیهی است امروزه مدیران و کارشناسانی در ایفای وظایف خود موفق اند که علاوه بر بینش و دانش عمومی لازم ، از مهارتها و توانائیهای علمی و تخصصی و زمینه های کاربردی و علمی مختلف اداری برخوردارباشند . هر چقدر دانش مدیران وکارگزاران سازمانهای عمومی در زمینه مدیریت و متون اداری ، ابعاد گسترده تر و عمیق تری داشته باشد هدفهای آن سازمانها با کارایی و صرفه و صلاح بیشتر محقق خواهد گردید و مردم جامعه از خدمات آنها بهتر بهره مند خواهند شد .
مدیریت بر مبنای هدف ( M.B.O )
بادرک مسائل مربوط به تعیین هدف و چگونگی دست یابی به آن در یک زمان معین ، فرآیند مدون و مشخصی برای ارزیابی و دسترسی به اهداف عملی درهر موقعیتی در سازمان ، شناخته شده است که آن را «مدیریت بر مبنای هدف» می نامند .
تعریف دیگر از مدیریت بر مبنای هدف از نظر (اودیورنه ) :
مدیریت بر مبنای هدف فرایندی است که از طریق آن مدیران سطوح بالا و پایین بطور مشترک هدف های سازمان را مشخص می سازند و حدود مسئولیت ها و وظایف هر فرد را با درنظر گرفتن نتایج مورد انتظار تعیین می کنند و تمامی این عوامل برای اداره واحد و ارزش یابی فعالیت های افراد بکار می روند . این فن یا روش ، هم اکنون از معروفیت جهانی در سطح سازمان ها برخوردار است . بدین لحاظ جای دارد به بررسی و شناخت عوامل مؤثر در آن پرداخته ، به عنوان یک فرایند برنامه ریزی دقیق ، که انگیزه فردی را در سازمان ها افزایش می دهد و نتایج سازنده بسیاری را به دنبال می آورد ، تجزیه و تحلیل شود .
اساس مدیریت بر مبنای هدف : مدیریت بر مبنای هدف ، یک فرایند تعیین هدف متقابل بین فرد و سرپرست او بشمار می آید . به عبارت دیگر ، پس از اینکه بین فرد و مدیر درمورد چگونگی دست یابی به هدف تعیین شده در محدوده زمانی خاص ، توافق بعمل آمد ، اختیار و منابع لازم برای انجام کار مورد نظر به فرد داده خواهد شد . نحوه پیشرفت کار ، به صورت دوره ای بررسی می شود و ارزیابی نهایی در پایان مدت تعیین شده ، به عمل می آید و سپس اهداف جدید برای دوره بعد تعیین خواهد شد .
تعیین اهداف قابل ارزیابی : لازمه موفقیت در مدیریت برمبنای هدف ، تعیین اهداف قابل ارزیابی است . بنابراین هدف ها می باید قابل اندازه گیری باشند . برای بسیاری از اهداف ، این روش تا حدودی ساده است . به عنوان مثال ، اهداف فروش می توانند در برگیرنده افزایش 10 درصد روی فروش سال گذشته و بازار یابی سه ناحیه جدید تا پایان سال باشد . اهداف تولیدی می تواند در برگیرنده کاهش ضایعات به میزان 5 درصد و افزایش حجم فروش به میزان 100 هزار واحد باشد .
برای برخی از فعالیت ها ، قابل اندازه گیری کردن هدفهای مربوط به آنها ، چندان آسان نیست . برای نمونه ، یک مدیر کارگزینی مایل است که مهارت مدیریت را در سازمان افزایش دهد ، حال باید دید چگونه می توان یک هدف قابل اندازه گیری برای این کار تعیین کرد ؟
یک راه حل تعیین اهداف ، راه حل کیفی است که در برگیرنده شاخص هایی از فعالیت مورد نظر است که بتوان در یک زمان معیین آن را به انجام رسانید . یک هدف کیفی در مورد تمایل مدیر کارگزینی برای توسعه مهارت های مدیریت در سازمان خود ، ممکن است تشکیل مجموعه ای از سمینارها (Seminar) و دوره های آموزشی ، شامل مباحثی در کنترل هزینه ، ارتباطات مؤثر در سازمان و طراحی سازمان باشد. چنین دوره هایی می باید تا پایان سال برگزارشود. در اینجا یک اندازه گیری غیر مستقیم از پیش رفت مهارت مدیریت به وسیله شرح جزئیات سمینار آموزشی و تعیین مدت زمان لازم برای انجام آن صورت می پذیرد .
نظرات شما عزیزان: